-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 خردادماه سال 1393 14:14
سی و اندی سال پیش در چنین روزی مردم این کشور همه خوشحال بودند چون یک شهر از اسارت آزاد شده بود اما مادرانی هم بودند که فرزندانشان به اسارت رفت و هنوز هم چشم انتظار برگشتنشان هستند
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
تسبیح رفیقم چند دقیقه پیش پاره شد و دانه هایش پخش زمین شدند . تسبیح چینی بود به شوخی می گویم تسبیح هزار صلواتی بود با هزار و یکمین صلوات گسست .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
شارژر گوشی های اندروید استاندارد مشترکی دارند به این معنا که همه گوشی های اندروید را می شود با یک نوع شارژر شارژ کرد . گوشی من اما با اینکه اندروید است سوکت بزگتری دارد برای انتقال اطلاعات بین کامپیوتر و گوشی به همین خاطر من از شارژر های دیگر می توانم برای شارژ کردن گوشی خودم استفاده کنم اما شارژر گوشی من به جز گوشی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
اینکه بنویسی و تو را بخوانند خیلی لذت بخش است اما اینکه بنویسی و بدانی یکروز یکنفر که تو را می شناسد اینجا را کشف می کند و می خواند و می فهمد یکجایی بوده که بدون تبلیغ و هیاهو و زرق و برق و مزاحم فقط برای دل خودت نوشته ای بسیار لذتبخش تر است .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
امروز صبح خواب بابامو می دیدم . نمیدونستم بابامه ولی خوب میشناختمش نمیدونستم که مرده ولی یه حس دلتنگی عجیب و دوست داشتنی نسبت بهش داشتم حرف می زد و من با تعجب فقط نگاهش می کردم . احساس می کنم مرگ هم مثل یه خواب شیرینه که دوست نداری ازش بیدار بشی و اونجا با افرادی برخورد میکنی که دوستشون داری بدون اینکه بشناسیشون هرچی...
-
بوک فیر 93
شنبه 20 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
هر سال با شروع نمایشگاه کتاب کلی برنامه می ریختم برای اینکه کی بروم نمایشگاه و چه کتابی بخرم و معمولا وقتی این برنامه ریزی محقق نمی شد تا مدتها عذاب وجدان داشتم و غصه می خوردم چون خیلی علاقه داشتم به رفتن و کتاب خریدن اما امسال با همه سالها فرق داشت . نه برنامه ای برای رفتن به نمایشگاه داشتم و نه علاقه ای به خرید کتاب...
-
life of pi
پنجشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
زندگی پای فیلم محشری بود سرشار از تصاویر خیره کننده و چشم نواز . داستان هم سفر شدن یک انسان و یک ببر که هر لحظه ممکن است او را بخورد . بدون حرف و صحبت و دیالوگ اضافی . پر از جلوه های بصری تکرار ناپذیر . تصاویری که به جز با جادوی سینما با هیچ وسیله ی دیگری نمی شود توصیفشان کرد . فرصت کردید تماشایش کنید .
-
منو ببین
چهارشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
خدایا اگه بدونی گاهی به خاطر چه چیزای کوچیکی شکرت می کنم بیشتر نگاهم کن لطفا مثل بچه ای که وقتی با باباش حرف میزنه دوست نداره باباش روزنامه بخونه منو ببین وقتی باهات حرف میزنم تو چشمای من نگاه کن خواهش می کنم
-
کوچیک آرزولار
شنبه 13 اردیبهشتماه سال 1393 14:14
ناهار را مفصل زده ایم توی رگ و سنگین و چقر رفته ایم توی حیاط زیر سایه درخت زیتون شرکت داریم نفسی تازه می کنیم . یکی از بچه های انبار رو به من می گوید : یه چایی دبش الان بزنی توی رگ آی می چسبه . همکارم می گوید : بعد از چایی هم یه نخ سیگار بکشی که بفرستت فضا من هم می گویم : بعدشم نیم ساعت زیر همین سایه بتونی بخوابی دیگه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 فروردینماه سال 1393 14:14
توی حیاط شرکت دارم گوشی به دست از آسمان عکس می گیرم یکی از همکاران می پرسد : از چی عکس می گیری ؟ می گویم از ابرها دو تایی می خندند و می گویند : مگه ابرها هم عکس گرفتن دارن ؟ و می روند ... و من برای بار صدم از خودم می پرسم : خدایا من بین این آدمها چیکار می کنم ؟
-
دریغ است ایران که ویران شود
چهارشنبه 6 شهریورماه سال 1392 14:14
حکایت است که روزی شیخ در مسیر رفتن به مکتب با سپهسالاری اجنبی چشم در چشم شد و او را پرسید : تو از کدام دیاری ؟ گفت :من یانکی آمریکایی هستم . شیخ او را پرسید : چرا به عراق حمله کردید ؟ یانکی گفت : امام حسین طلبیده بودمان شیخ پرسید : سوریه چه ؟ یانکی گفت : حضرت زینب طلبیده بودمان شیخ پرسید : قصد حمله به ایران را هم...
-
هیجانات حماسی
دوشنبه 6 خردادماه سال 1392 14:14
رسانه ملی شور هیجان عجیبی برای انتخابات دارد . شور و هیجانی که قرار است به مردم منتقل شود و انصافا در این زمینه خیلی هم دارد زحمت می کشد . فقط مشکل کوچکی وجود دارد و آن اینست که مردم دیگر تلوزیون تماشا نمی کنند ...
-
تواریخ الکواندید ۲
شنبه 4 خردادماه سال 1392 14:14
در خبر است که روزی آقا محد خان نامی ( ارتباطی به آغا محمد خان ندارد ) مدتها بود که بازنشست شده بودی و صبح تا شب در خانه بیکار و علاف بودی و عیال او را لنگه دمپایی همی زدی و میگفتی که : ای مرد ! الهی جز جیگر بزنی . صب تا شوم نشستی اینجا ور دل من که چی ؟ خب پاشو برو بیرون یه هوایی بخور آقا محمد خان به جبر عیال از خانه...
-
تواریخ الکواندید ۱
شنبه 4 خردادماه سال 1392 14:14
آورده اند که روزی سپاه تیمور لنگ در نبردی به غایت دشوار دچار هزیمتی هولناک شدی . تیمور از بیم جان به خرابه ای پناه برد و در کنج آن خزید . در اندوه شکست و ترس جان و یاس فراوان غوطه خوردی که ناگاه در کنج آن خرابه موری دید که دانه گندمی به قاعده دو برابر خویش بر دوش کشیده و از دیوار بالا می برد . مور چون به میانه دیوار...
-
۴
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 10:26
- بابایی ؟ - جان بابا ؟ - چرا عمو ه دو چشم رد صلاحیت شد ؟ - نمیدونم پسرم . خیلی تعجب کردم . - ولی من می دونم چرا صلاحیتش رد شد بابایی . - چرا پسرم ؟ - چون ریش نداشت .اونایی که قبول شدن هر هشتاشون ریش دارن . - آفرین پسرم . چرا من دقت نکرده بودم ؟
-
۳
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 09:48
- بابایی ؟ - جان بابایی ؟ - میگن چون عمو ه دوچشم خیلی پیره رد صلاحیتش میکنن - والا اگه فقط با یه چشم و یه دست و یه پا هشت سال روی تخت خونه سالمندان دراز بکشه و تلوزیون نگاه کنه بازم اوضاع مملکت بهتر از حالا میشه - یعنی عمو ه دو چشم انقدر خوبه ؟ - نه پسرم عمو احمدی ٬ اوضاش خیلی بی ریخته
-
۲
شنبه 28 اردیبهشتماه سال 1392 08:13
- بابایی ؟ - جان بابا ؟ - این عمو هایی که بعد انتخابات مردم رو کتک میزنن ٬ قبل انتخابات کجا میرن ؟ - همونجایی میرن که پشه ها روزا میرن ...
-
تب لیغ
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 11:41
- بابایی ؟ - جان بابا ؟ - شنیدی عمو احمدی موقع ثبت نام عمو اسفندیار چی گفته ؟ - چی گفته پسرم ؟ - گفته : اسفندیار یعنی من و من یعنی اسفندیار ... این یعنی چی ؟ - یعنی اینکه عمو اسفندیار قراره راه عمو احمدی رو ادامه بده . یعنی ما مثل هم هستیم . - بابایی ؟ به نظرت عمو احمدی با اینکار براش تبلیغ کرده یا تخریب ؟ - نیتش خیر...
-
۱
یکشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1392 09:01
- بابایی ؟ - جان بابا ؟ - میدونی نزدیک به هفتصد نفر تو انتخابات کاندید شدن؟ عجیب نیست ؟ - نه پسرم . اینا همش به خاطر عملکرد رئیس جمهوره - چطور بابا ؟ - رئیس جمهور ثابت کرد که تو ایران با هر قد و اندازه و شکل وقیافه و رفتار و کارنامه و عملکردی میشه رئیس جمهور شد و تازه هشت سال هم رئیس جمهور موند . به نظرم هفتصد تا که...
-
انتخاباتیه
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 16:56
رفیقم رفته از تو سایت ٬ قیمت دلار رو ببینه . نوشته : به علت عدم اطمینان از حضور آقایان رفسنجانی و مشایی در انتخابات در حال حاضر از ارائه نرخ ارز معذوریم . یعنی مثلا اگر مشایی بیاد قیمت دلار پونصد میره بالا اگه هاشمی بیاد پونصد میره پایین آدم وقتی می بینه سرنوشت و معیشتش به وجود چه کسانی وابسته و مربوطه دوست داره سرش...
-
قاهر قهرو
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1392 09:32
دو سه روزه زلزله نمیاد میگم نکنه خدا فراموشمون کرده باشه نکنه با ما قهر کرده که دیگه به ما قهر نمی کنه
-
واحده ما داریم ؟
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 14:09
اسم واحد ما واحد تعمیرات صحرایی است . ترجمه جزء به جزء : field service ولی اختصارا همه واحدها و البته بچه های خودمان به این واحد می گویند : واحد سرویس امروز یک بنده خدایی برای خرید رفته بوده بخش قطعات که ساختمانی مجزاست و خیلی با ساختمان ما فاصله دارد . گویا قضای حاجت او را تحت فشار قرار می دهد و از یکی از همکاران...
-
بن بست
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1392 15:18
خواب دیدم درِ خانه شما وسط کوچه ایست از هر دوطرف بن بست فکر می کردم خواب خوبی می شود از در که بیرون بیایی اما بابایت از در بیرون آمد عصبانی بود و خواب خوبم کابوس شد ...
-
تا حالا از شیر حموم آب سرد خوردین ؟
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1392 12:48
اون سالها که هنوز خونمون شوفاژ نداشت ظهرای جمعه می رفتیم حموم نمره توی حموم هی غر میزدم به بابا که زود بریم الان برنامه کودک شروع میشه حموم داغ و بخار آب و لیف و کیسه های پوست درآر با دستهای مردونه بابا گاهی میشد مثل کابوس .... وقتی اون یکساعت تموم میشد آخر آخرش دم رفتن که پامونو آب میکشیدیم از شیر آب سرد چند تا قلپ...
-
آلارم بیدارباش
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1392 00:22
هر صبح ساعت شش و نیم به آرزوهای پسربچه ای که می خواست زودتر بزرگ شود و برود سرکار فحش های بی تربیتی می دهم ...
-
قطره های مشترک
جمعه 16 فروردینماه سال 1392 01:26
تو باران را دوست داری و من روزهای بارانی را چرا که می دانم فقط وقتی هوا ابری باشد تو آفتابی خواهی شد ...
-
تفال
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 14:07
بیچاره آن غزل حافظ که تا به حال هیچکس به نیت هیچ تفالی بازش نکرده است ...
-
بده کار
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391 11:53
در این بی سامانی روزگار همه بدهکارند الاّ گوش ها ...
-
بیک
شنبه 7 بهمنماه سال 1391 10:18
خودکار بیک یک امتیاز ویژه نسب به سایر خودکارها دارد . لابد می گویید روان بودن نوشته ها ؟ نه قیمت مناسب ؟ نه حس نوستالژی و خاطره انگیزش ؟ نه اگر تجربه خارش شدید گوش را داشته باشید متوجه مزیت بیک نسبت به سایر خودکارها خواهید شد .
-
فیش حقوقی
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1391 16:06
یک جای کار مشکل دارد من الان باید خوشحال باشم من باید با دیدن تو خوشحال باشم هر کارمندی هم به جای من بود باید خوشحال می بود . غیر از اینکه ما یک ماه تمام ( بلانسبت سگ ) می دویم تا امروز فرا برسد و تو را ببینیم ؟ ما یک ماه تمام روزی ده - دوازده ساعت پشت این میزها می نشینیم برای اینکه امروز بیاید پس چرا من از دیدن تو...