در خبر است که روزی آقا محد خان نامی ( ارتباطی به آغا محمد خان ندارد ) مدتها بود که بازنشست شده بودی و صبح تا شب در خانه بیکار و علاف بودی و عیال او را لنگه دمپایی همی زدی و میگفتی که : ای مرد ! الهی جز جیگر بزنی . صب تا شوم نشستی اینجا ور دل من که چی ؟ خب پاشو برو بیرون یه هوایی بخور
آقا محمد خان به جبر عیال از خانه بیرون شدی و در کوی برزن طهران مشغول دور دور زدن و گلگشت بودی گه ناگاه خیل عظیم خلایق دیدی که در پیش دروازه عمارتی ازدحام کردی .
آقا محمد خان رندی را کنار کشید و پرسید : داداش ! ببخشید . صف چیه ؟
و رند که او را خام دید بگفت : اینجا مسابقه iran's got talent هستش
آقا محمد خان به غایت خوشحال شدی و گفت : در صف ایستادی و داخل شدی و ثبت نام کردی .
و صد عجب شورای محترم نگهبان صلاحیت او را تایید کردی .