-
لب سوز و لب دوز و قند پهلو
شنبه 30 دیماه سال 1391 14:42
آبدارچی شرکت ٬ استکان چای تازه دم را گذاشته است روی میزم و من دارم با حسرت تماشایش می کنم . زبانه کوچکی از نور آفتاب از لای پرده پنجره پشت سرم داخل شده و درست خورده توی استکان چای و روی کاغذهایم یک رنگین کمان کوچک ساخته است . بخار چای بلند شده و رقص کنان بالا می رود و درست روبروی صورتم محو می شود . نمی دانم چرا بیخود...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 دیماه سال 1391 16:51
از دیر رسیدن و دیر فهمیدن و دیر شدن مرثیه ها ساخته اند : رستم و سهراب شیرین و فرهاد عزیز و نگار اما زود رسیدن هم کم مصیبت بار نیست انصافا به خصوص انتظارش ...
-
نسبیت
دوشنبه 25 دیماه سال 1391 09:21
برای تفنگ ها فرقی نمی کند چه کسی ماشه را بچکاند : منفور یا محبوب برای گلوله ها تفاوتی ندارد قلب چه کسی را نشانه بگیرند : ظالم یا مظلوم رنگ خون همه آدمها سرخ است اما بسته به اینکه کدام طرف ماجرا ایستاده باشید خون بعضی نجس و بعضی پاک خواهد بود
-
هفته های سر بریده
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:03
دقت کرده اید هفته هایی که شنبه ندارند چه زود جمعه می شوند ؟
-
فاینال فنتزی
دوشنبه 18 دیماه سال 1391 08:33
امروز صبح توی مسیر شرکت بین خیل ماشین های تک سرنشین زیر آسمون خاکستری رنگ تهران که چشم چشم رو نمی دید بین مردم ماسک زده و خسته و مریض و ناراحت و در حال سرفه که حتی حال نگاه کردن به همدیگر رو ندارند چه برسه به لبخند زدن همه چیز شده بود شبیه فیلم های علمی تخیلی آخر الزمانی خورشید از پشت سایه ی مات و خاکستری کوه نمایان...
-
استاد میم دلروان
یکشنبه 17 دیماه سال 1391 14:46
آقای میم همخانه ای دوران دانشگاهم رفتارهای خنده داری داشت . یکی از عادت هایش این بود که وقتی می رفت دستشویی صدای ضبط صوت را زیاد می کرد . بنده خدا خیلی روی این قضیه حساس بود که یک وقت صدایی از توی دستشویی به بیرون ساطع نشود ... این چند وقت به خاطر مریضی لامصبی که گریبانگیرمان شده گلاب به رویتان شدیدا بیرون روی داریم و...
-
الکتریسیته ساکن
چهارشنبه 13 دیماه سال 1391 11:00
از تفریحات زمستون های بچگیم این بود که با جوراب روی فرش خونه راه برم و بعد با انگشت دستم یک جرقه روی گوش آبجی هام درست کنم ... تصاویر بعدی این تفریح لذتبخش عبارت بودند از : خنده من جیغ آبجیم فریاد مامان فرار من ...
-
تو ... سوال بی جوابی
شنبه 2 دیماه سال 1391 12:36
در ادبیات من ٬ پایان تمام جملاتی که با تو شروع می شوند علامت سوال هست .
-
علیرضایی
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1391 10:24
آقای علیرضایی دبیر شیمی ما بود . بهترین خاطرات دبیرستان من سر کلاس آقای علیرضایی بود بس که شیطنت می کردیم و می خندیدیم . آقای علیرضایی آدم فوق العاده ساده ای بود اما خودش پیش خودش فکر می کرد خیلی بلا گرفته و زبل است و خیلی هم کیف می کرد که از زرنگی و هوشش تعریف کنیم . بطور واضح وقتی از او تعریف می کردیم نیشش باز می شد...
-
در باب سریال های ترکیه ای
سهشنبه 28 آذرماه سال 1391 12:48
بواسطه علاقه همسر بانویمان ما نیز چندی است از چند و چون این سریال های ترکیه ای ماهواره با خبریم و گاه گداری نگاه می کنیم . بنده به چند نکته اساسی در خصوص این سریال ها پی برده ام که معروض می دارم : ۱- توی ترکیه همه با هم رابطه دارند . مخصوصا ساکنان یک خانه ... ۲- توی ترکیه همه مردها به زن هایشان خیانت می کنند و همه زن...
-
سیبیل آتشین
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 08:41
کاش دوباره کودک بشویم من بابکی تو باشم تو خواهری من شاه وزیر بازی کنیم برایت سیبیل آتشین محکم بکشم دعوایمان بشود تو جیغ بزنی بابا بیاید مرا دعوا کند تو بخندی آشتی کنیم من بابکی تو باشم تو خواهری من
-
سنگ هم می بارید تعطیلمون نمی کردن نامردا
یکشنبه 26 آذرماه سال 1391 08:26
صبح در پارکینگ را که باز کردم از دیدن آن همه برف شوکه شدم . خانم راننده سرویسی که شش - هفت تا دختر بچه را هر روز به مدرسه می برد توی ماشینش منتظر دخترهای همسایه ما نشسته بود . دختر ها از راه پله دویدند توی پارکینگ و بعد هم رفتند توی سرویس نشستند . ماشین را که بیرون آوردم دیدم هنوز سرویسشان نرفته است . بعد صدای یک جیغ...
-
شُل آب
شنبه 25 آذرماه سال 1391 08:46
یک وقتهایی مثل امروز صبح ،آسمان می بارد اما تکلیفش با خودش معلوم نیست نه برف است و نه باران یک چیزی بین این دو طالقانی ها به آن می گویند : شُلاب ( sholab )
-
عباس دستکی
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1391 12:41
عباس دستکی ملقب به عباس کله از بچه محل های قدیم ما همیشه عشق خارج داشت . صبح تا شب می نشست و از خارج می گفت و از بدی ایران ... به هر آب و آتشی زد که از این مملکت برود ولی نتوانست اقامت هیچ جهنم دره ای را بگیرد . دست آخر همه دار و ندار زندگی اش را فروخت و داد دست دو تا قاچاقچی که از ترکیه او را بردند بلغارستان و آلمان...
-
عیسی
سهشنبه 21 آذرماه سال 1391 16:03
دبستان که بودم یک همکلاسی افغانی داشتم به اسم عیسی زنگ های تفریح ٬ بلا استثناء توی توالت بود بچه ها مسخره اش می کردند و لقب های بدی به او داده بودند . یکبار از او پرسیدم : چرا این همه میری دستشویی ؟ عیسی گفت : آخه ما توی خونمون آبگرمکن نداریم .
-
خسته ایم اوستا ... چند دیقه برقا رو خاموش کن
یکشنبه 19 آذرماه سال 1391 15:31
۹۱/۹/۱۹ عاشق این تقارن های توی تقویم هستم ... آدم خرافاتی نیستم و منتظر اتفاقات عجیب و غریب هم نمی مانم اما روزهای متقارن اینطوری را دوست دارم ... در هر صورت امروز نوزدهمین روز از نهمین ماه سال نود و یک است . ۹ ساعت مانده به پایان امروز ۱۰۱ روز مانده به پایان سال ۹ سال مانده به پایان قرن و عده ای یک لنگه پا ایستاده...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 آذرماه سال 1391 09:18
نگاهت می کنند مثل پیرترین فاحشه شهر نو که ندارترین هوسبازان شهر هم میلی به هماغوشیش ندارند ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1391 12:55
عکس های رادیولوژی ٬ تصویر قلب را هم نشان نمی دهند چه برسد به شکستگی هایش ...
-
ایده های تلاونگی
سهشنبه 14 آذرماه سال 1391 08:33
چرا دولت تنها ادارات دولتی را به خاطر آلودگی هوا تعطیل اعلام می کند ؟ گزینه ۱: اکثر کارمندان ادارات دولتی نوزاد ٬ سالمند یا باردار هستند و آلودگی برایشان خطرناک است و بهتر است در خانه بمانند . گزینه ۲: آلودگی هوا بر کارمندان شرکتهای خصوصی بی تاثیر است و ضرر ندارد . گزینه ۳ : کارمندان ادارات دولتی با ماشین های شخصی و...
-
اختنه
دوشنبه 13 آذرماه سال 1391 15:04
- بابایی ؟ - جان بابا ؟ - اخته یعنی چی ؟ - توضیحش یک مقدار سخته پسرم ... چطور بگم ؟ ( پدر سرخ و سفید می شود ) - بابایی ! به ختنه ارتباطی داره ؟ - آخیش ... راحتم کردی پسرم . اگه در ختنه زیاده روی کنی میشه اخته پسرم ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذرماه سال 1391 08:40
(( ترک عادت خریدن سیگار به مراتب سخت تر از ترک خود سیگار است . ))
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 آبانماه سال 1391 16:36
فاصله یعنی من اینجا آتش بگیرم و تو هشت دقیقه و بیست ثانیه بعد بفهمی خورشید خانوم ... + منبع
-
(+ = - x - )
چهارشنبه 24 آبانماه سال 1391 10:01
یکی پرسید : تو کسی رو بیشتر از من دوست داری ؟ اون یکی در جوابش پرسید : هیچکس تو رو به اندازه من دوست داره ؟ دو پاسخ منفی منجر شد به یک اتفاق مثبت +
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 آبانماه سال 1391 08:14
بوسیدن روی آینه نشانه خود شیفتگی نیست شاید گاهی از سر بی کسی و تنهایی باشد ...
-
کاسبی
شنبه 20 آبانماه سال 1391 09:17
بهار امسال کلیه ماموریت های ما کنسل شد . تابستان امسال هرگونه اضافه کاری ممنوع شد . و حالا با تمام شدن پاییز از پاداشهایی که هر سال آخر شهریور پرداخت می شد هیچ خبری نیست . خداییش اگه شب عید اومدید جاده مخصوص و دیدید سر چهارراه دارم لنگ و دستمال کاغذی می فروشم ٬ آبرو داری کنید . زندگی لامصب خرجش زیاده ....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 08:53
- بابایی ؟ - جان بابا ؟ - به نظرت اوباما رئیس جمهور آمریکا بشه بهتره یا رامنی ؟ - فرقی نمی کنه پسرم . اگه اوباما بشه از گرسنگی و تحریم و اگه رامنی بشه از جنگ و تهدید می میریم . - کاش مموتی هم کاندید می شد . - چرا پسرم ؟ - اونجوری از خنده و تفریح می مردیم ...
-
گاو ایرانی
سهشنبه 16 آبانماه سال 1391 08:08
دقت کردین سایت تمام وزارتخونه ها و ارگانهایی که به دولت مربوط میشه پسوندشون gov . ir هستش ؟ خب تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها ...
-
آمار
دوشنبه 15 آبانماه سال 1391 09:35
متاسفانه دیروز تعداد ۱۰۰۰ واحد ساختمان که دولت عزیز برای زلزله زدگان آذربایجان ساخته بود خیلی اتفاقی گم شد .... روزنامه ایران روزنامه همشهری
-
فوبیای پس گردنی
یکشنبه 14 آبانماه سال 1391 08:18
احتمالا همه شما بیست - سی عزیزی که این پست را می خوانید معنی واژه فوبیا را می دانید . اگر احیانا نمی دانید هم مشکل من نیست می توانید بروید توی گوگل سرچ بفرمایید ... الغرض اینکه جدیدا فوبیا در بنده شدیدا عارض شده است آنهم فوبیای پس گردنی لابد تصور می کنید که ترس برم داشته که کسی بر پس گردن ما بنوازد اما درست برعکس بنده...
-
B همه چیز
چهارشنبه 10 آبانماه سال 1391 08:10
حرف B خاصیت جالبی دارد . اول همه چیز بیاید می شود فحش ...