اسم واحد ما واحد تعمیرات صحرایی است . ترجمه جزء به جزء : field service
ولی اختصارا همه واحدها و البته بچه های خودمان به این واحد می گویند : واحد سرویس
امروز یک بنده خدایی برای خرید رفته بوده بخش قطعات که ساختمانی مجزاست و خیلی با ساختمان ما فاصله دارد . گویا قضای حاجت او را تحت فشار قرار می دهد و از یکی از همکاران واحد قطعات سراغ سرویس را می گیرد . همکار مزبور که گمان کرده منظور ایشان واحد سرویس است راهنماییشان می کند که از در بیرون رفته و فلان جا بپیچید و بعد صد متر بروید و به ساختمان سفید رنگ سمت چپ وارد بشوید .
بنده خدا وسط های راه برای اینکه مطمئن بشود می رود و دو مرتبه از حراست سوال می کند که سرویس کجاست ؟ و انها هم همین جواب را می دهند .
القصه داشتم کپی می گرفتم که بنده خدا در حالیکه سرخ شده بود و نفس نفس می زد پرسید :
آقا ! سرویس کجاست ؟ من هم گفتم : همینجاست . با کی کار دارید ؟
بنده خدا زد زیر خنده و آرام در گوشم گفت : آقا ! توالت منظورمه
واحده ما داریم خداییش ؟
هرررررررررررررررر
بیچاره
هرچی باشه بهتر از واحد ماست :))))
یعنی واحده شما دارین واقعا؟؟؟
سرویس همینجاست
وای خیلی باحال بود
واقعا واحده شوما
دارین کیامهر خان
جان.هرررررررررر
داشت بسی.
یاحق...
لذتی که در تغییر اسم ِواحد است در خیلی چیزها نیست
نه خدائیش واحده که شما دارین؟ ببین اینجوری باشه من باید تو روابط فامیلی تجدید نظر کنما
همچین درست حسابی سرویس کردین طرفو هااا
:))))))))))))))
بیچاره چه حالی داشته اون یارو...... :))))