مردی در معیت خرش در بیابان به تجارت می رفت
در زیر سایه درختی دمی آسود و چون برخواست دید که خرش را ربوده اند
لختی برفت که ناگهان خری دیگر دید
او را بگرفت و به تکرار به تجارت شد ...
خدا گر ز حکمت بگیرد خری ز رحمت نماید خر دیگری
عالی بوود
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــلهیعنی فک میکنی خدا برا نفر دومی هم که خرشو گم کرده همینجوری یه خر دیگه میفرسته؟اگه نفرستاد چی؟ اونوخت فک میکنی اون نفر دوم چه جوری نیگا میکنه به خدا؟هوم؟ایا اون هم همینجور مثبت نگا میکنه؟
بله بله بله بلهصد در صدصحیح استاوهوم.....یاحق...
عالی بوود
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــله
یعنی فک میکنی خدا برا نفر دومی هم که خرشو گم کرده همینجوری یه خر دیگه میفرسته؟اگه نفرستاد چی؟ اونوخت فک میکنی اون نفر دوم چه جوری نیگا میکنه به خدا؟هوم؟ایا اون هم همینجور مثبت نگا میکنه؟
بله بله بله بله
صد در صد
صحیح است
اوهوم.....
یاحق...