...وااااای چقدر خاطره دارم از اون شب..که هیچوقت پاک نمیشه !!... ..تهرون زندگی میکردیم...نگار یک ماهه بود !...بازیای جام جهانی !!...بابای نگار و داییش بیدار بودن..و من ونگار خواب !... ...لرزش..لرزش..تکان تکانهای شدید...کم کم دیگه تاب می خوردیم...از اینور به اونور پرت می شدیم... ...من فقط پریدم و بسختی نگارو از تو تختش بغل زدم و دویدم تو پله ها !!..وسط راه سر بغل کردن نگار..من و باباش جنگ و جدالمون شد !..می گفت بده ش به من..تو خودتو برسون پایین !..می گفتم..نه بغل خودم باشه !! ..تو پله ها..همه ساکنین طبقات بهم می پیوستند !...زن و مرد لباس خواب تنشون بود..هیچکس توجهی به هیچ چیز نداشت..فقط عجله برای رسیدن به خیابون !!.. ...هنوز وسط طبقات بودیم که تموم شد !...آروم آروم...ساکت..ساکت..برگشتیم و دوباره خوابیدیم.. ...فرداش شنیدیم..رودبار !!!..و چند روز بعدش..خیابون مون سرتاسر پر بود از آگهی های تسلیت...کل خانواده...کل فامیل درجه 1...عمه و عمو..خاله و دایی...خداااای من !!.. ..کاش یه پست مینوشتم..
من اون موقع 9ماهه بودم و عرفان توی شکم مامان بود!مامان میگه بیشتر از اینکه زمین بلرزه تاب میخورده!میگه تو هم توی تختت بودی و فکر میکردی داریم تختت رو تاب میدیم و سرخوش بودی!اما الان نمیتونم سرخوش باشم....
چیزی که خوب یادم مونده اون بازیکن معروف تیم آلمان بود یورگن کلینزمن اومد ایران اینقدر عمق فاجعه زیاد بود که کلی به ایران کمک کرد و بعدها حتی یه خیابون هم تو رودبار به نامش کردند
یکی از فامیلهامون اهل رودبار بود... 10-11 سال پیش که فوت کرد مراسمش تو یکی از روستاهای اطراف رودبار برگزار شد! آثار خرابیهای اون زلزله توی اون روستا بعد از 10 سال هنوز به چشم میخورد...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
هییی واییییییی من. خوشحالم که مشکل فیلی از پازل تو نبوده. به رسم نامبر وانی: اووووول ل ل ل
باد...زمین...خواب و دیگر هیچ
سخته !! خیلی سخته ...
خوش بحالشون که خابیدنو دیگه بیدر نشدن.....
آروم و بی صدا رفتن....کاش میشد همینجوری رف....
آروم و بی صدا رفتن برای خودت خوبه
اما بدا به حال کسایی که می مونن ...
یادمه ... خیلی درد آور بود ...
وای...چه روزای بدی بود...
اونایی که میمونن بدتره براشون...
...وااااای چقدر خاطره دارم از اون شب..که هیچوقت پاک نمیشه !!...
..تهرون زندگی میکردیم...نگار یک ماهه بود !...بازیای جام جهانی !!...بابای نگار و داییش بیدار بودن..و من ونگار خواب !...
...لرزش..لرزش..تکان تکانهای شدید...کم کم دیگه تاب می خوردیم...از اینور به اونور پرت می شدیم...
...من فقط پریدم و بسختی نگارو از تو تختش بغل زدم و دویدم تو پله ها !!..وسط راه سر بغل کردن نگار..من و باباش جنگ و جدالمون شد !..می گفت بده ش به من..تو خودتو برسون پایین !..می گفتم..نه بغل خودم باشه !!
..تو پله ها..همه ساکنین طبقات بهم می پیوستند !...زن و مرد لباس خواب تنشون بود..هیچکس توجهی به هیچ چیز نداشت..فقط عجله برای رسیدن به خیابون !!..
...هنوز وسط طبقات بودیم که تموم شد !...آروم آروم...ساکت..ساکت..برگشتیم و دوباره خوابیدیم..
...فرداش شنیدیم..رودبار !!!..و چند روز بعدش..خیابون مون سرتاسر پر بود از آگهی های تسلیت...کل خانواده...کل فامیل درجه 1...عمه و عمو..خاله و دایی...خداااای من !!..
..کاش یه پست مینوشتم..
من اون موقع 9ماهه بودم و عرفان توی شکم مامان بود!مامان میگه بیشتر از اینکه زمین بلرزه تاب میخورده!میگه تو هم توی تختت بودی و فکر میکردی داریم تختت رو تاب میدیم و سرخوش بودی!اما الان نمیتونم سرخوش باشم....
ای وااای .من اون شب رو یادمه ... مامانم اینا ایران نبودند و من خونه مادر بزرگم بودم .بعدها فهمیدم اون زلزله چه فاجعه ای به بار آورده ...
با حوندن کامنت مامانگار تمام بدنم لرزید
چیزی که خوب یادم مونده اون بازیکن معروف تیم آلمان بود
یورگن کلینزمن
اومد ایران اینقدر عمق فاجعه زیاد بود که کلی به ایران کمک کرد و بعدها حتی یه خیابون هم تو رودبار به نامش کردند
حیف!
با زنده به گور شدن جوانه ها زیر زلزله چه کنیم؟
خدا قسمت هیچ کس نکنه ...
یا اگه زلزله ای میاد رو سر همه بیاد ... بدون بازمانده ای ...
سلام کیا مهر خان !
شما و اینجا و ......
خیلی جالب بوووود !
از اون دم و بازدمم خوشم آومد !
بیا آپم با آزادی ! نظر نشه فراموش !
زلزلهء رودبار رو یادم نیست ... فقط 4 سالم بود ... ولی زلزلهء بم رو خوب یادمه ...
وحشتناکه ............
یادمه
همزمان با فوتبال جام جهانی بود زلزله رودبار و منجیل
جام جهانی جون خیلی ها رو نجات داد
خدایشان بیامرزد
خوب شد رفتنو این روزارو ندیدن !!!
چیزی یادم نیس...۵سال و
نیمم بود.خوبه که یادم
نیس...خواب و مرگ
بیداری و مرگ...
نمیدونم ....اما
اولیش تلختره
یاحق...
یکی از فامیلهامون اهل رودبار بود...
10-11 سال پیش که فوت کرد مراسمش تو یکی از روستاهای اطراف رودبار برگزار شد!
آثار خرابیهای اون زلزله توی اون روستا بعد از 10 سال هنوز به چشم میخورد...